محل تبلیغات شما

آقاى جك،رفته بود استخدام بشود . صورتش را شش تیغه كرده بود و كراوات تازه اش را به گردنشبسته بود و لباس پلو خورى اش را پوشیده بود و حاضر شده بود تا به پرسش هاى مدیرشركت جواب بدهد . آقاى مدیر شركت، بجاى اینكه مثل نكیر و منكر از آقاى جك سین جیمبكند، یك ورقه كاغذ گذاشت جلوش و از او خواست تنها به یك سئوال پاسخ بدهد . سئوالاین بود : "شما در یك شب بسیار سرد و طوفانى، در جاده اى خلوت رانندگىمیكنید، ناگهان متوجه میشوید كه سه نفر در ایستگاه اتوبوس، به انتظار رسیدناتوبوس، این پا و آن پا میكنند و در آن باد و باران و طوفان چشم براه معجزه اىهستند .یكى از آنها پیر زن بیمارى است كه اگر هر چه زود تر كمكى به او نشود ممكناست همانجا در ایستگاه اتوبوس غزل خداحافظى را بخواند . دومین نفر، صمیمى ترین وقدیمى ترین دوست شماست كه حتى یك بار شما را از مرگ نجات داده است . و نفر سوم،دختر خانم بسیار زیبایى است كه زن رویایى شماست و شما همواره آرزو داشته اید او رادر كنار خود داشته باشید . اگر اتومبیل شما فقط یك جاى خالى داشته باشد، شما ازمیان این سه نفر كدامیك را سوار ماشین تان مى كنید؟؟ پیرزن بیمار؟؟ دوست قدیمى؟؟یا آن دختر زیبا را؟؟ جوابى كه آقاى جك به مدیر شركت داد، سبب شد تا از میان دویستنفر متقاضى، برنده شود و به استخدام شركت در آید. راستى، میدانید آقاى جك چه جوابىداد ؟؟ اگر شما جاى او بودید چه كار میكردید ؟؟ و اما پاسخ آقاى جك : آقاى جك گفت: من سویچ ماشینم را میدهم به آن دوست قدیمى ام تا پیر زن بیمار را به بیمارستانبرساند، و خود من با آن دختر خانم زیبا در ایستگاه اتوبوس میمانم تا اتوبوس از راهبرسد و ما را سوار كند.

بدی کردن بیماری است

زشت ترین و مسن ترین زن

همیشه راهی برای داشتن همه چیز هست

آقاى ,یك ,جك ,كه ,نفر ,زن ,آقاى جك ,در ایستگاه ,بود و ,اش را ,را به

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

alsubogab Maria's collection ̯ دهکده ی من ̯ •.❤ مهم دوست داشتنه ❤.• Jennifer's style مدل لباس زنانه-عکس های مدل لباس دختران جوان-مدل لباس شیک زنانه 2012 دانلود کتاب الکترونیکی پژوهشکده مجازی طراحی صنعتی ایران لینکدونی ایرانی forsimpwordvasc